در جایی که همه زغال فروش شده اند و دیگران را سیاه میکنند بیا کمی از مد افتاده باشیم
سپید بمانیم
در جایی که همه زغال فروش شده اند و دیگران را سیاه میکنند بیا کمی از مد افتاده باشیم
سپید بمانیم
چند روزیست که حالم دیدنیست
حالم ازاینو ان پرسیدنیست
عشق می ورزم عذابم میدهند
آب میخواهم سرابم میدهند
چه کنم؟
جاده میرود نه من
من تا قیامت میمانم
•
ای بغض فروخفته مرا مرد نگه دار
تا دست خداحافظی اش را بفشارم
•
میان جاده بی تو خوب می فهمم
نوشته های غم انگیز کامیونها را
•
همیشه آنکه می رود؛
کمی از ما را با خود می برد
دلگیر نشو خدا
حق با شیطان بود
آدم هایت ارزش پرستیدن ندارند
•
مگه قلب من بت بود.؟؟
که خدا تورا برای شکستنش فرستاد..؟؟
•
ﺭﻓﺘﻪ ﺍﯼ ﺍﻣﺎ ﺭﺩ ﭘﺎﯾﺖ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﻦ
ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﻡ ﻗﺪﻡ ﻣﯿﺰﻧﺪ ﺑﯽ ﻣﻦ
•
خدایا در کجای زمین نیستی که خلق تو را در آسمان ها میجویند
•
•
ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﺁﻣﺪﻡ ﺧﻄﺖ ﺑﺰﻧﻢ ﺍﺯ ﻗﻠﺒﻢ
ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ
ﯾﺎﺩﺕ ﺭﺍ
ﺍﺳﻤﺖ ﺭﺍ
ﺍﻣﺎ
ﻓﻘﻂ ﻗﻠﺒﻢ ﭘﺮ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺧﻂ ﺧﻄﯽ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
•
صداى چه کسى گوش هایت را پر کرده بود که
وقت رفتن فریادها و صداى شکستنم را نشنیدى
•
•
دیگر خونی برایش نمانده بود
پسری که عاشق پرستار پایگاه اهدای خون شده بود
•
تنهایی ام
فقط ادعا دارد
با اینهمه بزرگی اش..
جای خالی ات را..
پر نمی کند
•
چرا می گویند ها نشانه جمع است ؟
اما وقتی با تن جمع ببندی
تنهاخودت می مانی و خودت
•
پروانه احساسم در دامی افتاده است که عنکبوت آن اسیر است
نه میتواند پرواز کند و نه بمیرد